- تاریخ ارسال : جمعه 19 مهر 1392
- بازدید : 1328
انواع روشهای درمان اعتیاد
خانواده درماني (روان درماني خانواده) :
باتوجه به اينكه اختلالات رفتاري فرزندان با مشكلات رواني پدر و مادر ارتباط دارد ميتوان در اغلب موارد فرض را بر اين گذاشت كه اختلال رفتاري فرزندان از بافت زندگي خانواده او نشأت مي گيرد . لذا به ناراحتي كودك که اغلب نشانه وجود اختلال عصبي در مجموعه خانواده اوست باید توجه داشت . تحليل هاي رواني حاكي از آن است كه سستي در انجام وظايف سرپرستي از جانب پدر و مادر معمولاً پايه غير منطقي داشته و اغلب ناشي از اختلال عصبي و بدور از كنترل آنها صورت ميگيرد . در اغلب موارد قصد و عمدي در كار نيست بيشتر والدين ميخواهند پدر و مادرهاي خوبي باشند و كاري در جهت منافع فرزندان صورت دهند اما با كمال تعجب آنچه در عمل انجام ميدهند با تصوير ايده آلي كه در ذهن خود دارند مطابقت نمي كند .
براي درمان كودكان بايد به والدين توجه نمود اما فقط با توجيه و آموزش نميتوان طرز تلقي هاي پدر و مادر را اصلاح كرد . براي رسيدن به اين مهم بايستي به روشهاي روان درماني اقدام نمود و در اين بين يكي از شاخه هاي مهم روان درماني ، خانواده درماني است.
خانواده درماني به عنوان راهي جديد براي رويارويي با آن دسته از مشكلات انسان كه قبلاً به وسيله يكي از اشكال گوناگون روان درماني فردي با آن برخورد مي شد شكل گرفت و اكنون يك شيوه تازه و ارائه مفهومي جديد از نحوه بوجود آمدن مشكلات است . پيش از اين تصور مي شد كه مشكلات مذكور عمدتاً نتیجه فرآيندهاي رواني دروني با آسيب شناسي رواني فرد باشند و لذا عقيده بر آن بود كه ريشه اغلب مشكلات در تجارب اوايل كودكي است در حالي كه رويكرد خانوادگي براين باور استوار گشته كه اين مشكلات به تعاملات فعلي موجود ميان افراد خانواده و گاهي اوقات ميان افراد و ديگر سيستم هاي اجتماعي مربوط هستند .
در واقع علت مشكلات افراد در سيستم هاي اجتماعي با وضعيت حال حاضر آنها فهميده مي شود و نه از تاريخچه و شرح حال گذشته آنها . خانواده براي حفظ تعادل خود در مقابل تغيير چه در جهت مثبت و چه در جهت منفي مقابله مي كند اگر فرزند سر به راه خانواده شب دير به خانواده بيايد خانواده در مقابلش مي ايستد و بالعكس اگر فرزند نااهل خانواده پس از عدم پذيرش وي سر به راه شود خانواده فشار خود را براي تداوم نابهنجاري او افزايش مي دهد . رفتار نابهنجار معلول رفتار متقابل اعضاي خانواده با يكديگر است . از نقطه نظر اين ديدگاه بيماري فرد حتماً به رابطه او با همسر و خانواده وي مربوط مي شود.
قدم هاي دوازده گانه :
اين قدمها اصولي هستند كه بهبودي را ممكن مي سازند :
1) ما اقرار كرديم كه در مقابل اعتيادمان عاجز بوديم و زندگيمان آشفته گرديده بود.
2) ما به اين باور رسيديم كه نيرويي برتر از خودمان مي تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند.
3) تصميم گرفتيم كه اراده و زندگي خود را به خداوند بدان گونه كه او را درك كرديم ، بسپاريم.
4) ما يك تراز نامه اخلاقي بي باكانه و جسورانه از خود تهيه كرديم .
5) ما چگونگي دقيق خطاهاي خود را به خداوند، به خودمان و به يك انسان ديگر اقرار كرديم .
6) ما كاملاً آماده شديم كه خداوند تمام اين نواقص شحصيتي ما را برطرف كند.
7) ما با فروتني از او خواستيم كه كمبودهاي اخلاقي ما را برطرف كند.
8) ما فهرستي از تمام كساني را كه آزار داده بوديم ، تهيه كرديم و خواستار جبران خسارت نسبت به تمام آنها شديم .
9) ما بطور مستقيم در هر كجا كه امكان داشت از اين افراد جبران خسارت نموديم مگر در مواردي كه اجراي اين امر به ايشان و يا ديگران زيان وارد نمايد.
10) ما به تهيه ترازنامه شخصيتي خود ادامه داديم و هر گاه در اشتباه بوديم سريعاً بدان اقرار نموديم .
11) ما از راه دعا و تفكر جوياي بهتر نمودن رابطه آگاهانه خود با خداوند بدانگونه كه او را درك مي كرديم ، شديم و دعا كرديم فقط براي آگاهي از اراده او براي خودمان و قدرتي كه آنرا به انجام رسانيم.
12) با يك بيداري روحاني كه در نتيجه اين قدم ها پيدا كرديم ما سعي نموديم اين پيام را به معتادان برسانيم و اين اصول را در تمام امور خود به اجرا در آوريم.
گروه درماني :
روان درماني گروهي يك نوع درمان كاملاً پذيرفته شده روانشناختي است كه از تعاملات سازنده بين اعضا و مداخلات يك رهبر آموزش ديده جهت تغيير رفتار غير انطباقي تفكرات و احساسات افراد مبتلا به نارضايتي استفاده مي نمايد. طي دهه هاي گذشته تعداد قابل ملاحظه اي از بيماران رواني توسط گروه درماني مداوا شده اند . گروه درماني براي بيماران بستري ، سرپائي و در خيلي ديگر از موقعيت هاي اجتماعي قابل اجرا مي باشد . همچنين برخي اصول روان درماني گروهي با موفقيت زيادي در زمينه هاي اقتصادي آموزشي و به صورت گروههاي رويا روي كاربرد داشته است.
بسياري از مسائل و مطالب عنوان شده در روان درماني گروهي در زندگي روزانه ما بسادگي اتفاق مي افتد . تدابير درمان كه مهمترين مسئله مورد بحث در روان درماني گروهي است تنها به گروه درماني اختصاص ندارد بلكه در هر گروه عادي كم و بيش وجود دارد . بطور عادي ما در زندگي روزمره خود با افراد و گروه هاي مختلفي ارتباط داريم كه اين روابط براي سلامتي ما لازم است البته همه روابط زمينه سلامت بخشي ندارند و حتي بعضي از روابط نيز ناسالم و بيماري زا هستند.
آن دسته از روابط فيمابين افراد كه توأم با ريا و تزوير و فخر فروشي باشد و همچنين روابط توأم با فشار تحقير روابطي ناسالم و صميمانه رابطه اي است كه از نظر روانشناسي نيازهاي رواني انسان را ارضا مي كند و هر انساني با تمام وجود آنرا طلب مي كند.
روان درماني گروهي چيزي جز ارائه شناخت و تصحيح رفتار بيمار گونه نيست . رفتاري كه باعث شده ديگران از فرد فاصله بگيرند و او تنها منزوي گردد . شايد يكي ازعلل رشد درمان هاي رواني در جوامع بزرگ و پيشرفته مسئله تنهائي و بي همدمي افراد باشد بنابراين روان درماني گروهي زماني ضرورت پيدا مي كند كه نياز اجتماعي فرد در ارتباط با ديگران برآورده نشده و يا محيط به گونه اي است كه هر چند روابط انساني به حد كافي وجود دارد ولي روابط موجود غلط و ناسالم مي باشد.
در بررسي هاي كلينيكي به عمل آمده از معتادين مشخص شده است كه اغلب آنها قبل از اعتياد دچار بيماري افسردگي بوده و در روابط درون فردي و بين فردي داراي مشكل هستند معتادين معمولاً با خانواده خود روابط سالمي ندارند. همچنين با گروه هاي طبيعي اجتماعي نيز دچار مشكل هستند بنابر اين پس از طي دوره سم زدايي و ترك جسمي بايستي شركت در جلسات گروه درماني با جديت دنيال شود تا خلاء روابط ناسالمي كه قبلاً در گروه هاي طبيعي داشته است برطرف گردد و روابط بين فردي بتدريج بهبود يابد. ناگفته نماند كه بر اثر تعامل ايجاد شده در گروه علاوه بر بهبودي روابط بين فردي ، روابط درون فردي معتادان نيز دستخوش تحول گرديده و نگرش هاي فردي نسبت به خود مثبت شده و نهايتاً درمان كامل دنبال مي شود .
اجتماع درماني :
اجتماع درماني به شكل كنوني آن اولين بار در سال 1958معرفي شد و به سرعت كارآرايي خود را در درمان و توانبخشي معتادان نشان داد. بازسازي الگوهاي رفتاري مخرب كه در طول زندگي كسب شده است نياز به تغيير در بافت اجتماعي داشته و به همين جهت يك برنامه ساخت يافته و نظارتي قوي جهت درمان مسائل رفتاري هنجاري خانوادگي و عاطفي معتادان را طلب مي كند.
هدف از ايجاد تغييرات كلي در سبك و شيوه زندگي معتادان پرهيز از مصرف مواد مخدر ، ايجاد صداقت فردي ، كسب مهارتهاي اجتماعي مفيد ، حذف عقايد ضد اجتماعي و رفتارهاي غير قانوني است . به منظور دستيابي به اين اهداف معتادين بايست مدتي را كه بسته به نوع برنامه درماني مي تواند از سه ماه تا دو سال باشد در اجتماعات مبتني بر درمانهاي روان شناختي و اجتماعي زندگي كنند . محل فيزيكي اين اجتماعات بسته به گروههاي تحت درمان مي تواند متغير باشد مثل بيمارستان ، شهرك هاي كوچك و ... .
انواع روش هاي اجتماع درماني :
TCیا شیوه اجتماعي طبقاتي است و در آن بيماران با سطوح مختلف نگهداري مي شوند و به وسيله كاركناني (Staff) كه ارزيابي از وضعيت بيمار و هدايت بسوي تغيير رفتار را بعهده دارند اداره مي شوند . در بدو ورود هر بيمار در موقعيتي از اين سلسله مراتب قرار مي گيرد و رفتن به سطوح بالاتر از راه پيشرفت درماني و مولد بودن عملي خواهد شد . اقدام به تصميم گيري ها در مورد وضعيت بيمار ، ترخيص ، انتقال ، اخراج بعهده پرسنل درمان مي باشد . برنامه روزانه ضمن داشتن تنوع كاملاً فشرده است .
ارزيابي هاي متعدد از برنامه هاي TC نشان ميدهد كه چنين برنامه فشرده و منسجمي براي افرادي كه قبلاً در موقعيت هاي نابسامان بهم ريخته و بي نظم زندگي كرده و شخصيتشان بر اين اساس شكل گرفته است منجر به عدم مصرف مواد و پرهيز از اعمال خلاف خواهد شد . يادگيري به شيوه TCبعنوان يك يادگيري اجتماعي حداقل به سه روش صورت مي گيرد :
1. یادگيري از طريق رقابت و عمل .
2. يادگيري با استفاده از فرا گير بودن شرايط و مشكلات در بين همه اعضا اجتماع .
3. يادگيري از طريق بروز دادن عواطف فردي مثل رؤيا ، خشم ، ترس و آرزوها و روياروئي با آنها .
كار درماني :
كار درماني در اعتياد عبارت است از ارائه انواع فعاليتها و روشهاي درماني بمنظور پيشگيري از اعتياد ، تسريع روند بهبودي و رفع عوارض آن . معمولاً معتاد در روابط اجتماعي و سلوك و رفتار دچار مشكل ميگردد و در نتيجه قدرت كاري ، تمايل به كار ، حس تشريك مساعي و احساس مسئوليت وي مختل مي شود. لذا براي اينكه فرد بتواند زندگي سودمندي را در اجتماع از سر بگيرد لازم است سلوك و رفتار وي طبيعي گردد و احساس مسئوليت و حس اجتماعي را باز يابد .
در برنامه هاي كار درماني سعي در آمادگي فرد براي زندگي عادي و روزمره ، روابط سالم اجتماعي و روبرو شدن با واقعيات زندگي وجود دارد . همچنين كار درماني علائق ، انگيزه ها و تمايلات انساني را پرورش داده ، علائم و عوارض بيماري را بهبود مي بخشد و فرد را براي سازش با الگوهاي موجود و حاكم در زندگي اجتماعي آماده مي نمايد .
در كار درماني افراد با دقت كامل ارزيابي مي شوند ، كمبودها ، نواقص و نيازهاي بيماران بطور كامل مشخص ميگردد و براي هر فرد متناسب با مشكلات و نيازهايش برنامه هاي مفيد و موثر تنظيم ميگردد. اين برنامه ها هم ازنقطه نظر فردي و هم گروهي بسوي هدفي معين و مشخص رهبري ميشود . هر چند اهداف درماني در مورد افراد مختلف متفاوت است ولي بطور كلي بهتر است برنامه هاي زير در مورد اغلب افراد معتاد منظور شده و اجرا گردد :
1) سعي در بهبود و پرورش قابليت هاي فرد با ارضا و تكامل مهارتها و توانائيهاي او .
2) كاهش دادن علائم و عوارض اعتياد تا آنجائيكه فرد وظايف خود را در مسير واقعيت هاي زندگي و اجتماع ايفا كند.
3) كوشش در تكامل و پرورش ابعاد شخصيت و انگيزه هاي بيمار ضمن فعاليت هاي روزمره .
4) سعي در پرورش و ارتقا سطح پذيرش و اقناع فرد از زندگي عادي بر اساس قابليت هاي او .
5) سعي در افزايش قدرت تصميم گيري و عادات مطلوب و مثبت نسبت به كار و فعاليت .
6) ايجاد وضعيت هاي كافي و لازم براي استقرار مناسبات و ارتباطات اجتماعي مفيد و مؤثر .
7) آموزش و پرورش توانائيهاي فرد براي تفريح بهتر و بهره بردن مفيدتر از اوقات فراغت خود.
8) ارشاد و تربيت افراد براي پيدا كردن اعتماد به نفس كافي جهت تامين زندگي مستقل در سطوح واقعيت هاي روابط اجتماعي موجود.
مذهبي درماني :
اصولي كه در اسلام جهت درمان معتاد مفيد واقع مي شوند عبارتند از :
1. اصل پذيرش : در مكتب اسلام بالاترين خطا و گناه كه همان شرك به خدا مي باشد در صورت بازگشت و شناخت ذات يكتاي خداوند قابل بخشش مي باشد و هيچ كس مايوس از رحمت خداوند نيست و شخص معتاد نيز زماني كه جهت درمان پناه به مرجع ذيصلاحي آورد به هيچ عنوان طرد نمي شود.
2. اصل حمايت : اسلام به پيروان خود دستور مي دهد زماني كه شخص ولو غير مسلمان به قصد كمك گرفتن به تو رجوع كرد دست رد به سينه او زده نشود بلكه حتي حمايت از افراد ضعيف و مستضعف علامت ايمان افراد برشمرده شده و كسيكه در فكر اين موضوع نباشد مسلمان نمي باشد لذا معتاد نه تنها پذيرفته مي شود بلكه از نظر درمان حمايت هم مي شود.
3. اصل بازگشت به اصل خويش : شخص راهنما كه خود مسلمان دلسوزي است سعي خواهد نمود او را با ارزشهاي انسانيش آشنا كند و جايگاه انسان را در روي زمين به وي نشان دهد و مقام انسان و عزت هميشگي او را در پرتو گرايش به مذهب به وي گوشزد مي كند و همچنين سعي خواهد كرد در بازگشت به اصل خويش تلاش كند.
4. اصل تصميم و اراده : در اسلام حتي نيت و تصميم شخص چنانچه مثبت باشد اجر در پي دارد و لذا زماني كه هر معتاد اراده و تصميم به ترك گرفت همان لحظه گرايش به سمت جاده سلامتي و در مسير صحيح قرار گرفتن آغاز مي شود لذا اسلام سعي دارد زماني كه معتاد تصميم و اراده به ترك كرد او را مورد حمايت مادي و معنوي و همچنين تشويق قرار دهد و بر تقويت اين تصميم و اراده بيفزايد تا به عنوان يك هدف مهم آن را دنبال كند زيرا اساس مذهب رشد مي باشد : « قدتبين الرشد من الغي ...» (قسمتي از آيات آيت الكرسي) ؛ لذا نيت و اراده انسانها به سمت يك زندگي سالم بايستي مورد حمايت جامعه قرار گيرد. شخصي كه تصميم به ترك گرفته از نظر مذهب مورد حمايت است و بديده احترام به وي نگاه مي كنند به منظور تقويت اراده ، نيت و باقي بودن بر اين بينش راهكارهاي ذيل از نظر مذهب توصيه مي گردد :
1- حمايت هاي مادي و معنوي (صله رحم)
2- همنشيني و دلجوئي از وي
3- يادآوري مكرر توانمنديها و ارزشهاي انساني وي
4- سوق دادن ذهن او به خدا و اوليائش
5. اصل مراقبت : رسول اكرم (ص) فرمودند : « كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته » ، مذهب علاوه بر بكار گرفتن چهار اصل فوق ، اصل مراقبت را تا حصول نتيجه نهايي ارائه مي دهد . صله رحم ، رسيدگي به خويشاوندان و حقوق همسايه از نشانه هاي ايمان در جامعه مي باشد لذا يك مسلمان سعي دارد در برابر افراد ناتوان و آفت هاي اجتماع دوباره به سراغ او نرود و ديگر همنوعش را به اين بليه نيز دچار نسازد بنابراين با او معاشرت دارد ، حمايت نزديكانش را به طرف او جلب مي كند و پيوسته نگران حال او مي باشد لذا مذهب به مثابه مراقب دلسوزي است كه پيوسته در صدد جهت دادن افراد منحرف به سمت فطرت و طريقه حق مي باشد.
6. اصل بازسازي شخصيت : دين اسلام يكي از ادياني است كه به وحدت و يكپارچگي شخصيت معتقد است . اسلام دين توحيدي بي نظيري است چرا كه خداوند خالق ، يگانه و واحد است و خلقت او نيز بر اساس يك نظام يكپارچه و واحد است كه هر عنصر اين خلقت ضمن برخورداري از وحدت دروني به نوبه خود نقش مهمي در برپايي و هماهنگي خلقت دارد .
بهترين ارزشها يكي جان و ديگري شخصيت انسان مي باشد و هر دو بالاترين مسئوليت را براي آحاد امت اسلامي بهمراه مي آورد لذا هر فردي كه تصميم دارد قدم به جاده سلامتي بگذارد خطا و انحرافات گذشته او محو ميشود و فعاليت هاي مثبت و كوشش در راه صحيح زندگي كردن گناهان گذشته را از بين مي برد . در قرآن كريم آمده است : « عمل صالح زشتيها را از بين مي برد » ، بنابر اين شخصي كه با دستورات فوق سلامت خود را باز يافته به مانند ديگر افراد جامعه ادامه حيات ميدهد و با حرمت و ارزشمندي زندگي مي كند و هيچ مسلماني به خود اجازه كوچكترين جسارت به او نمي دهد زيرا او بازگشت به اصل خويش نموده و بر همه مسلمانها واجب است براي او ارزش يك انسان كامل را قايل باشند . اميد است با دستورات حيات بخش اسلام بتوانيم تولدي ديگر در حيات خود و ديگران بويژه افراد معتاد جامعه ايجاد نمائيم .
نقش فعاليت هاي بدني در درمان اعتياد :
اعتياد در مراحل نسبتاً پيشرفته خود سبب مي گردد تا فرد معتاد انساني بي هدف و بدون برنامه شده ، ساعت هاي خواب و بيداريش نامنظم شود ، اينكه چه بخورد چه بپوشد ديگر برايش مهم نيست . اين موضوع كه چه كار انجام دهد و كجا برود اهميتش را ازدست مي دهد لذا لازم است فرد ترك كرده با كمك خودش برنامه ريزي و هدفش را تعيين كند زيرا نداشتن برنامه مشخص موجب سرگرداني فكري فرد شده و اين خود عاملي جهت عود اعتياد است.
فردي كه اعتياد را ترك كرده بايد برنامه روزانه اش را مشخص باشد مثلاً در اوايل جهت تقويت جسم و يا پرورش عضلات و اندام ها برنامه ريزي كند در ورزش هاي صبحگاهي شركت كرده و راهپيمائي ساده و يا دويدن ملايم داشته باشد و يكي از راههاي اساسی جهت مبارزه با كسالت بي حوصلگي در معتادان ورزش كردن و فعاليتهاي بدني هدف دار و يا پرداختن به كار و تفريحات سالم است . پس بايد فعاليت هاي بدني را هدف دار نمود و مرتباً تغييرات جسماني كه در حقيقت نشان دهنده بهبودي بيشتر است كنترل نمود .
فرد ترك كرده بايد روز به روز شاداب تر و سر حال تر گردد . پرداختن به كار و تفريح در مناطق ييلاقي و خوش آب و هوا ،همچنين قدم زدن در پارك ها ، فضاي سبز و باغ ها ، رفتن به سينماها و نمايشگاها ، بازديد از بستگان و دوستان سبب مي گردد فرد معتاد ترك كرده مجدداً با افراد جامعه و فعاليتها و تفريحات موجود در آن آشتي كرده و در كنار ديگران بودن به او كمك مي كند تا بتواند دوره درمان را بهتر طي نموده و رفته رفته به زندگي عادي برگردد و فرد قادر خواهد بود زندگي و كارها را بدون مصرف مواد مخدر انجام دهد و اين اولين احساس مثبت در بيمار است كه باعث تداوم و استمرار بهبودي در وي خواهد شد.